تأثیر حکومت سربداران سبزوار بر شکل گیری حکومت شیعه صفوی

وبسایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه، طی انتشار مقاله مفصلی پیرامون ظهور دولت صفویه در ایران، به تأثیر دولت سربداران سبزوار به عنوان نخستین دولت مستقل شیعه اثناعشری ایران، بر تشکیل دولت شیعه صفویه در دو قرن بعد از سربداران اشاره کرده است.

به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه، هرچند عده ای به اشتباه حکومت صفویه را اولین دولت شیعی ایران می دانند، اما قبل از آن حکومت های مهم دیگری نظیر سربداران در ایران ظهور کرده و تأثیرات پایداری را بر فضای سیاسی، مذهبی، ادبی و فرهنگی کشور تا به امروز برجای گذاشته اند.

در بخش هایی از این مقاله مفصل وبسایت حوزه می خوانیم:

دولت سربداران به عنوان نخستین دولت مستقل شیعه اثناعشری در ایران که در قرن هشتم هجری تاسیس شد از اهمیت خاصی برخوردار شد. در دوران حکومت آنها تشیع از مرزهای خراسان گذشت و در سمرقند، کرمان وشهرهای دیگر ایران نفوذ کرد. جنبش شیعی سربداران در نهضتهای شیعی سادات مرعشی در مازندران و جنبش سادات کیایی در گیلان تاثیری بارز داشت. همچنین حکومت شیعی سربداران در خراسان زمینه مناسبی ایجاد کرد که سالها بعد با تاسیس حکومت صفویه، مذهب شیعه دوازده امامی در سراسر ایران گسترش یافت.

*     *     *

سربداران به رهبری علمای شیعه با آغاز کردن حرکت سیاسی و نظامی از خود راه را برای روی کار آمدن صفویان هموار ساختند تا مذهب تشیع اثناعشری را مذهب رسمی کل منطقه شرق اسلامی اعلام نمایند.

*     *      *

اسرارنامه درادامه بخش های ابتدایی این مقاله را به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حوزه منتشر می کند:

 
ظهور سلسله صفویه نقطه عطفی در تاریخ ایران
 
به همان میزان که تشیع در قرن نهم رواج می گرفت سلسله های صوفیان شیعی مذهب نیز بیشتر می شدند و نیروهای آنها افزایش می یافت. قدیم ترین سلسله شیعی مذهب این زمان سلسله صوفیه صفویه پیروان شیخ صفی الدین اسحق اردبیلی بودند که بتدریج در آذربایجان و بلاد اطراف قدرتی به هم رساندند و در تمام قرن نهم بر اثر پیوند ازدواج با ترکمانان آق قویونلو و عوامل مساعد دیگر در حال توسعه قدرت و فراهم آوردن دستگاهی شبیه سلطنت بودند تا چنان که می دانیم در آغاز قرن دهم به سلطنت ایران رسیدند. (1)
 
سلسله شیعه مذهب صفویه پس از سالهای طولانی حکومت بیگانگان بر ایران، توانستند در اوایل قرن دهم قمری با اتکای به مذهب شیعه دوازده امامی یک کشور مستقل ایرانی بنیان نهند (2) و گسترده ترین فرهنگ ادبی را در ایران پدید آوردند. (3)
 
در تاریخ ایران پس از اسلام، ظهور سلسله صفویه نقطه عطفی است مهم; پس از قرن ها فرمانروایی بیگانه، ایران دوباره به کشوری قدرتمند و مستقل در شرق اسلامی بدل می شود.
 
در این مقاله علل رسیدن صفویان به قدرت و حوادث و رخدادهایی که به حکومت شیعی آنان انجامید به اجمال بررسی گردیده است.
 
سلسله های تصوف شیعه از قرن هفتم هجری سلسله های تصوف در جهان اسلام ظاهر گشتند که اعتقاد به تشیع داشتند و در نشر و تبلیغ مذهب شیعه اثناعشری می کوشیدند و با خاندان صفویه همکاری نزدیک داشتند. این سلسله ها عبارتند از:
 
1- سلسله نعمت اللهی: پیشوای این سلسله از صوفیان، شاه نعمت الله ولی کرمانی (827-730 ه . ق) بود که شیعه اثناعشری بود. آنها رابطه نزدیک با خاندان شیعه اثناعشری صفویه داشتند. (4) نسب ایشان از طریق اسماعیل بن جعفر به امام علی بن ابی طالب علیه السلام می رسد. (5)
 
نشانه پیوستن مرید به سلسله نعمت اللهی این بود که خرقه می پوشید و بر سر کلاهی درویشی از نمد می نهاد، این کلاه بعدا به تاج پنج ترک (اشاره به پنج تن زیرکسا) و سپس به تاج دوازده ترک (اشاره به دوازده امام شیعیان) تغییر شکل یافت. پیوند طریقه نعمت اللهی با جنبش صفوی با همین شعار یعنی کلاه دوازده ترک آشکار می گردد.
 
2- سلسله نوربخشیان: پیشوای این سلسله صوفیان شیعه اثناعشری که در قرن هشتم هجری ظاهر گردید سید محمد نوربخش قاینی خراسانی (6) بود. نسب وی با هفده واسطه به امام موسی کاظم علیه السلام می رسد. در قاین (خراسان) در سال 795 ه . ق متولد گردید و در سال 869 در ولایت سولقان وفات یافت. (7)
 
لباس این سلسله صوفیان سیاه بود و این شعار را علامت عزاداری شهدای کربلا می دانستند. سید محمد نوربخش شاگرد فقیه بزرگ تشیع احمد بن فهدحلی و مرید خواجه اسحاق ختلانی بود و خواجه در صدد قیام علیه شاهرخ و تشکیل یک دولت شیعه در خراسان بود.
 
سید محمد نوربخش و پیروانش به نشر مذهب شیعه اثناعشری در قرن نهم اهمیتی بسزا دارند و یکی از لوازم کمال در سلوک را اعتقاد به تشیع می دانسته اند. (8)
 
اولاد سید محمد نوربخش مانند اخلاف شاه نعمت الله ولی از همان اول، آن اندازه مرید و پیرو به دست آوردند که زمینه ارشاد را به دستگاه قدرت و نفوذ ظاهری تبدیل کنند و بعد از ظهور دولت شیعی صفوی در ایران مشایخ این دو سلسله شیعی از جنبش شیعی صفوی آشکارا حمایت کردند و همکاری لازم را انجام دادند.
 
ذهبیان: سند فرقه ولایت سلسله ذهبیه توسط معروف کرخی به امام رضاعلیه السلام می رسد. (9) اولین قطب سلسله ذهبیه معروف کرخی (حدود 200 تا 155 ه . ق) است که غالب سلسله های تصوف شیعه به او می پیوندند.
 
از معروفترین اقطاب ذهبیه که به نام او یعنی ذهبیه کبرویه مشهور گشته اند، شیخ نجم الدین کبری (مقتول 618 ه . ق) است. مشایخ سلسله ذهبیه به طورکلی شیعه مذهب اند و ده تن از اقطاب سلسله ذهبیه در سراسر دوران صفوی به منصب ارشاد اشتغال داشته اند. (10)
 
در اوایل دوران صفوی و با ظهور شاه اسماعیل، در اثر رسمیت یافتن مذهب تشیع، اختلافات و دوران هرج و مرج از میان رفت. صوفیان شیعی و از جمله ذهبیه مجال یافتند تا قیود تقیه را در هم شکنند و اسرار ولایت عارفانه و صوفیانه را آشکار سازند. (11) حاج محمد خبوشانی در دوران شاه اسماعیل منصب ارشاد را دایر نمود و خانقاه خود را به روی همه گشود و مجالس وعظ و تذکیر به راه انداخت و به نشر فضایل و مناقب خاندان پیامبر پرداخت. کتاب اعلام الهدی تالیف شیخ شهاب الدین ابوحفص عمر سهروردی (539-422 ه . ق) را، که به روش صوفیان شیعی و به زبان عربی نگارش یافته بود، بر منبر و مجلس وعظ می برد و قرائت می کرد و سپس به لغت پارسی در خور فهم شوندگان شرح و تفسیر می نمود. (12)
 
ظهور تیموریان
هور تیموریان در قرن نهم سهم زیادی در گسترش تصوف در ایران داشت. در اواخر قرن هشتم ه . ق تصوف جهان اسلام را فرا گرفته بود و بنیانگذار تیموریان، تیمور گورکان پیوندهای شخصی با صوفیان آغاز کرد که صاحب اختیار و قدرت راستین آن روزگار بودند.
 
علی بن مؤید، شیعی و علوی که در بخشی از خراسان حکومت می کرد و به نام دوازده امام سکه می زد و خطبه می خواند تیمور را در فتح خراسان یاری کرد. (13) سیاست تیمور دایر بر میدان دادن و کمک به علویان باعث شد که شاه نعمت الله ولی در ایران موقعیت چشم گیری یابد و بسیاری از مغولان را به خود متمایل سازد.
 
تیمور برای بیشتر کشاندن شیعیان به سوی خود دمشق را با شعار انتقام امام حسین علیه السلام از نسل یزید مقصودش مردم دمشق بود، گشود. (14)
 
امیر تیمور سه بار با خواجه علی، رهبر سلسله صفویان دوران خود را در اردبیل ملاقات کرد و مریدش شد. خواجه علی، تیمور را تشویق کرد که یزیدیان مقیم عراق و سوریه را تنبیه کند. (15)
 
امیر تیمور اسیرانی را که ضمن جنگهای سال 804 ه . ق در آسیای صغیر به چنگش افتاده بودند به سفارش خواجه علی به وی بخشید این شفاعت خواجه علی باعث آزادی سران هفت طایفه بزرگ: تکه لو، شاملو، استاجلو، قاجار، افشار، رملو و زنگنه گردید و این هفت طایفه به علاوه طایفه ذوالقدر قشون قزلباشان (سرخ کلاهان) که در حقیقت «فدائیان تشیع » بودند به وجود آمد (16) - خواجه علی بعضی از آنها را به موطن خویش در آسیای صغیر باز گرداند و آنها را موظف نمود که مذهب شیعه دوازده امامی را ترویج کنند. (17)
 
سلسله صفویه در دوران شیخ صفی الدین اردبیلی بنیانگذار این سلسله شیعی، و دوران سه نفر از جانشینان بلافصل وی، از احترام زیاد مراجع قدرت بر خوردار بود. شاهزادگان تیموری بر سر راه لشکرکشی های خود در غرب در اردبیل به رؤسای این طریقت ابراز احترام می کردند (18) . امیر تیمور تحت تاثیر تشیع بود از این رو برای خواجه علی احترام خاصی قایل بود. (19)
 
تیمور گورکان را شیعی شمرده اند (20) و آورده اند که پس از فتح دوم بغداد، مزار امامان شیعه را درکاظمین و نجف اشرف زیارت کرد (21) همچنان که گفته اند پیش از آن قبر مطهر امام رضاعلیه السلام را در مشهد زیارت کرده بود. (22) بعضی تاریخ نگاران هم او را غیر شیعه پنداشته اند از آن جمله ابن عماد گوید: تیمور حنفی مذهب بود. (23)
 
ولیکن به علویان توجه خاصی داشت و در برآوردن حوائجشان اهتمام می ورزید; چرا که تیمور به این مساله اعتقاد داشت که «برکت و امنیت، نصیب هیچ کشور و دولتی نمی شود مگر آن که علما و سادات در آن رفت و آمد داشته باشند. (24)
 
شاهان تیموری در گسترش تصوف درایران - که اعتقاد و احترام خاصی نسبت به دوازده امام شیعیان قایل می شد - نقشی بسزا ایفا کردند. در دوران حکومت شاهان تیموری بود که سلسله صفویان در دوران پیشوایی خواجه علی به سازمان نظامی شیعی تحول یافتند و موقعیت معنوی و سیاسی خود را در آسیای صغیر و ایران تحکیم کردند. مقام شامخ خواجه علی در ایران باسیطره معنوی وی بر بلاد روم از طریق مریدانش که مستقیما از او اخذ طریقه کرده بودند مستحکم تر شد.
 
تصوف در بلاد عثمانی
تصوف در بلاد عثمانی نیز برگرفته و برآمده از تصوف ایرانی است و مهمترین شاهد آن نوشته های عرفانی آن دیار به زبان فارسی است، قرن هفتم محل بروز و ظهور تصوف در بلاد عثمانی است.
 
تصوف در آغاز قرن هفتم در نظر مسلمانان به ویژه در اطراف ممالک اسلامی منزلتی والا یافت. بعد از حملات مغول قبایل ترکمان به سوی آسیای صغیر رانده شدند و هجرت صوفیان از شمال شرقی ایران نیز همراه و همزمان با این مهاجرت بود. (25) از جمله صوفیان مهاجر سید محمد رضوی مشهور به حاجی بکتاش ولی (متوفی 738 ه . ق) می باشد. گرایش به تصوف و فتوت در قبایل ترکمانان آسیای صغیر بین آنها روح جهانگشایی و توسعه جویی برانگیخت و آنها به رهبری بابا اسحاق کفر سودی ترکمانی علیه ستم غیاث الدین کیخسرو دوم (حکومت 642 - 634 ه . ق) قیام کردند. عناصر فکری این جنبش از تشیع سرچشمه می گرفت و سربازان مسلمان از جنگیدن علیه آنها سرباز می زدند و در جنگ نهایی غیاث الدین کیخسرو دوم از سربازان فرنگی در مقابل آنها استفاده نمود. این جنبش هسته نهضت بکتاشی شد. (26)
 
پیشوای سلسله بکتاشیه سید محمد رضوی خراسانی مشهور به حاج بکتاش ولی (متوفی 738 ه . ق) میان ترکان و ترکمانان شهرت عام یافت تا آنجا که بکتاش. اسم خاصی شد که بعضی ممالیک بدان ملقب گردیدند. (27)
 
طریقه بکتاشی به طور وسیعی میان ارتش عثمانی انتشار یافت. تکیه بکتاشیان بر گروههایی بود که در جوانی از مسیحیت به اسلام گرویده بودند و لشکر خاصی را تشکیل می دادند. آنها از سپاه ویژه عثمانیان ترکیه بودند که با فرنگیان مسیحی می جنگیدند و آنها را به اسلام دعوت می کردند. لشکر خاصی که آنها تشکیل دادند در تاریخ به نام ینی چری یا قشون جدید شناخته شدند. (28)
 
طریقه بکتاشی، عقیده غالب ینی چری های مسیحی الاصل گردید و در تمام ترکیه گسترش یافت. بکتاشیه شیعه اثناعشری بودند و مکتب آنها در آناتولی و روم و جزایر روم و بلاد مصر و شام و عراق عرب جاری بود.
 
همزمان با ظهور صفویه در آذربایجان، سلسله بکتاشی در آسیای صغیر از اهمیت زیادی برخوردار شدند آنان شیعه اثناعشری بودند. تشیع در قالب مردمی اش در شبه جزیره آناتولی رشد کرده و این رشد، انگیزه بسیار قوی از سوی تبلیغات شیعی رهبران متاخر سلسله صفویه اردبیل دریافت نموده است. این تبلیغات شیعی اول بار از راه گرویدن به تصوف شروع شد و در نیمه دوم قرن پانزدهم میلادی در زمان صفویان متاخر یعنی جنید و حیدر، به صورت هضت شیعی قزلباشی درآمد و اکثر نواحی آناتولی را فرا گرفت، تا سرانجام در اواخر این قرن، آناتولی را به صورت سرزمینی شیعی درآورد. (29)
 
قراقویونلو در عراق و آذربایجان علاقه زیادی به تشیع نشان داده اند. پیر بوداق پسر جهانشاه به عنوان یک خصیت سازش ناپذیر شیعی توصیف شده است. (30) قراقویونلوها در تلاششان برای وحدت کارهایشان با مرام تشیع به صورت پیشقدمان صفویان درآمدند. (31)
 
صفویان اردبیل از آغاز پیوندی عمیق با تشیع برقرار کردند چرا که آنها حکومت سربداران خراسان و سادات مرعشی مازندران و گیلان را دریافته بودند و رابطه مستقیم بین سلسله صفویه اردبیل و سلسله نعمت اللهی ماهان همیشه برقرار بود.
 
حکمت شیعی و عرفان
آغاز قرن هفتم در نظر مسلمانان به ویژه در ممالک اسلامی منزلت والایی یافته بود. تصوف، تمایل به باطن و باطن گرایی و آشنایی با اسرار و معارف باطنی از طریق تعالیم ائمه اطهارعلیهم السلام و اعتقاد به ولایت، همان خصوصیاتی است که حکمت شیعی را به تصوف به معنای عام کلمه پیوند می دهد. از سوی دیگر شجره نسب اغلب سلسله های صوفیه به یکی از ائمه علیهم السلام می رسد و فرقه های گوناگون آنها تا به امروز در میان شیعیان باقی است.
 
در قرن هفتم هجری خواجه نصیر طوسی و شاگردان شایسته او مانند کمال الدین میثم بحرانی (متوفی 679 ه . ق) و علامه حسن بن یوسف بن مطهر حلی (727-648 ه . ق) کوشش نمودند در میان فلسفه و کلام و عرفان تقریب به وجود آورند. (32)
 
میثم بحرانی در زمره آن دسته از اندیشه مندان شیعی است که به کلام و عرفان و فلسفه توجه کرده اند. شرح میثم بحرانی بر نهج البلاغه نمایانگر آمیختگی عرفان و تشیع است.
 
سید بهاءالدین حیدر بن علی عبیدی آملی (متوفی 794 ه . ق) علامه جمال الدین ابوالعباس احمد بن فهد حلی (841-756 ه . ق) و ابن ابی جمهور احسائی (وفات بعد از 901 ه . ق) رابطه عرفان با تشیع را تشریح کردند. علامه سیدحیدر آملی به عنوان فقیه و متکلم شیعه می خواست حکومتی شیعی ایجاد کند. و چون ظاهرا اوضاع و احوال مساعدتش نکرد، او نیز خواست خود را به میان نیاورد - لیکن توضیحات آنها در باب ارتباط و پیوند بین تشیع و عرفان باعث گردید که تحول فکری در بین سلسله های تصوف شیعی به ویژه سلسله شیعی صفوی ایجاد شود - تحت تاثیر این افکار، فقها و متکلمان شیعی سلسله صفوی در دوران پیشوایی خواجه علی (متوفی 830 ه . ق) به سازمان سیاسی نظامی شیعی تحول یافت و تشکیل یک حکومت شیعی در ایران به عنوان هدف راهبردی این سلسله قرار گرفت.
 
در قرن هشتم و نهم حکمت اشراق سهروردی با عرفان ابن عربی و تعلیمات ائمه اطهارعلیهم السلام توسط سید حیدر آملی و ابن ابی جمهور در هم آمیخت. مجموعه این تاملات در مکتب اصفهان در آثار میرداماد و ملاصدرا و قاضی سعید قمی و فیض کاشانی و بسیاری دیگر از متفکران این دوره شکفته شد (33) - صدر المتالهین ملاصدرای شیرازی یکی از برجسته ترین چهره های حیات معنوی و از مظاهر اصلی تفکر اسلامی در عالم تشیع است و بی شک تمام حیات معنوی و عقلی شیعه در سه قرن اخیر به گرد نام او می گردد. (34)
 
تسنن دوازده امامی
در قرن هشتم و نهم سلسله های تصوف در ایران مانند نعمت اللهی، صفوی، نوربخشی و ذهبی پیرو مسلک شیعه اثناعشری بودند و قبل از ظهور دولت شیعی صفوی در ایران در اوایل قرن دهم تاثیر عمیق معنوی و سیاسی در جامعه ایران گذاشته بودند. در آسیای صغیر و سوریه سلسله شیعه اثناعشری بکتاشیان هم نفوذ فوق العاده در مسائل سیاسی و اجتماعی این مناطق یافته بود.
 
علما و فقهای بزرگ شیعه مانند میثم بحرانی (متوفی 679 ه . ق) سید حیدرآملی (متوفی 794 ه . ق)، احمد بن فهد حلی (متوفی 841 ه . ق)، و ابن ابی جمهور احسائی (متوفی بعد از 901 ه . ق) رابطه بین تشیع وعرفان را اثبات کرده بودند. تمامی سلسله های تصوف در ایران قبل از ظهور دولت صفوی از ابراز علنی اعتقادات خود درباره ولایت اهل بیت اطهارعلیهم السلام به خاطر فشار سیاسی آن دوران تقیه اختیار نموده بودند. لیکن خود سلاطین سنی مذهب در آن دوران علاقه شدید به دوازده امام شیعی نشان می دادند که این جریان تسنن دوازده امامی در ایران را به وجودآورد.
 
قسمت اعظم ایران تا زمان صفویه «سنی » بوده است. لیکن مردم ایران از دوران صدر اسلام علاقه و محبت عمیق به اهل بیت علیهم السلام و علویان داشتند. همچنین باید اشاره کرد که تشیع در ایران در ازمنه مختلف وسعت وضیق داشته است هر چند می توان مسیری صعودی را به خصوص پس از قرن هفتم برای آن تصور کرد.
 
در قرن هشتم و نهم گرایش تسنن به دوازده امامی در این زمان در بسیاری از نقاط ایران و ماوراءالنهر وجود داشته است. کتاب فصل الخطاب خواجه پارسا، شواهد النبوه جامی، وسیلة الخادم ابی المخدوم، در شرح صلوات چهارده معصوم از فضل الله بن روزبهان خنجی، همین گرایش را نشان می دهند.
 
صوفیان، حضرت علی علیه السلام را ولی اولیاء و شیخ همه طریقه ها قرار می دادند به ویژه آنها که از قرن ششم به بعد علوی بودند. چون قرن هفتم در رسید سرتاسر ممالک اسلامی بویژه ایران، پر از صوفیان علوی بود. درآمیختگی تصوف با شخصیت امام علی علیه السلام چندان بود که علویان صوفی خود را وارث و پیشوای واقعی تصوف می دیدند و تنها طریقه صحیح را همان طریقه ای می دانستند که خود در راس آن بودند.
 
بهترین نمونه این تحول آمیختگی تصوف با شخصیت ائمه اثناعشری تشیع در آن زمان، بنیانگذار سلسله شیعه مذهب و علوی صفویه بنام سید صفی الدین موسوی اردبیلی (متوفی 735 ه . ق) می باشد. شیخ لقب صفی الدین بود و بخاطر شیخ طریقت بودن، در تاریخ به نام شیخ صفی الدین اردبیلی معروف گردید.
 
نفوذ شخصیت امام علی علیه السلام در بین تسنن در آن زمان خیلی عمیق شده بود چرا که صوفیان نیز پیرامون شخصیت امام علی علیه السلام به عنوان ولی اولیا به بحث پرداختند. همچنان که از اشعار متصوفه ایران، مانند عطار وجلال الدین رومی پیداست. ظهور صوفیان بزرگ علوی همچون احمد رفاعی و ابراهیم دسوقی و احمد بدوی و غیره نیز درست همزمان با این جهتگیری تازه در تصوف و تشیع بود. (35)
 
کمال الدین حسین بن علی بیهقی سبزواری معروف به واعظ کاشفی (متوفی 910 ه . ق) مهمترین کتاب را برای مجالس عزاداری حسینی نوشت و آن را روضة الشهداء فی مقاتل اهل البیت نامید.
 
روضة الشهداء در جامعه ایران بازتاب پردامنه ای یافت به طوری که خواندن آن در مجالس نوعی شغل گردید تاآنجا که هر کس برای مردم وعظ می کرد و آنان را بر مصیبت ائمه اطهارعلیهم السلام می گریانند روضه خوان نامیدند. (36)
 
بنابراین روضة الشهداء نقش مهمی در روند شیعی شدن بیشتر مردمان این نواحی و اندکی بعد تمامی ایران ایفا کرد. در این باره دکتر کامل مصطفی الشیبی در کتاب خود تشیع و تصوف اشاره کرده که به احتمال در آن زمان به دنبال ملغا شدن مجالس ذکر صوفیانه از جانب سلسه نقشبندیان، گریه بر امام حسین علیه السلام جانشین آن شد. سپس می نویسد: «اگر این نتیجه گیری درست باشد نشانه ای است از وسعت آمادگی مردم برای پذیرش تشیع در قرن نهم و نیز شاید خیلی مبالغه آمیز نباشد اگر خود کتاب روضة الشهداء را از عوامل موفقیت جنبش شاه اسماعیل صفوی در همان دوران بدانیم ». (37)
 
روضة الشهداء جانشین قصه خوانی های رایجی شد که پیش از صوفیان تحت عنوان ابومسلم نامه وجود داشت. به هر حال باید پذیرفت که دستگاه صفوی از احساسات بسیاری از مسلمانان نسبت به عاشورا بهره برد. اندکی بعد که روضة الشهدا رواج یافت. این احساسات رو به فزونی نهاد. (38)
 
ملاحسین واعظ کاشفی حتی در موضوعات عرفانی، مسائل تشیع دوازده امامی را وارد می کند، بدون آن که نیازی بدان باشد، و این نشانه ای از وسعت دامنه درآمیختگی عرفان با تشیع در آن دوران است. (36)
 
نهضتها و دولتهای شیعی
ظهور تسنن دوازده امامی و سلسله های تصوف شیعه اثناعشری در ایران در قرن هشتم و نهم هجری همزمان بود با وجود آمدن نهضت ها و دولتهای شیعی که در تشکیل دادن حکومت صفویان در ایران نقش حیاتی ایفا نمودند.
 
 
نهضت های شیعی ضد خلافت اموی و عباسی بی درنگ پس از قیام امام حسین علیه السلام پدیدار شد. قیامهای علویان باعث شد که دولتهای شیعی مستقل و نیمه مستقلی در سرزمینهای خلافت شرقی ظاهر شوند مانند ادریسیان، حمدانیان، فاطمیان، بریدیان، آل بویه، حسنویه، کاکوئیان، علویان طبرستان و یمن، سربداران، مرعشیان مازندران، کیائیان گیلان و مشعشعیان خوزستان.
 
دولت سربداران به عنوان نخستین دولت مستقل شیعه اثناعشری در ایران که در قرن هشتم هجری تاسیس شد از اهمیت خاصی برخوردار شد. در دوران حکومت آنها تشیع از مرزهای خراسان گذشت و در سمرقند، کرمان وشهرهای دیگر ایران نفوذ کرد. جنبش شیعی سربداران در نهضتهای شیعی سادات مرعشی در مازندران و جنبش سادات کیایی در گیلان تاثیری بارز داشت. همچنین حکومت شیعی سربداران در خراسان زمینه مناسبی ایجاد کرد که سالها بعد با تاسیس حکومت صفویه، مذهب شیعه دوازده امامی در سراسر ایران گسترش یافت. (40)
 
شاه اسماعیل صفوی بنیانگذار ایران زمین بعد از ظهور اسلام ایام طفولیت خود را در نزد سادات آل کیا گذراند که بیش از دو قرن (1000-769 ه . ق) در گیلان حکومت کردند، و در محضر آنها بالید و تحصیل علوم مذهبی شیعه کرد و از همین جا قیام خود را آغاز نمود.
 
نقش فقهای شیعه در ظهور حکومت صفوی
در این دوران فقهای نامدار شیعی مانند خواجه نصیرالدین طوسی، علامه ابن مطهر حلی، ابن مکی (شهید اول)، علامه سید حیدر آملی، علامه ابن فهدحلی و دیگر فقها، فقه تشیع اثناعشری را غنا بخشیدند.
 
سربداران به رهبری علمای شیعه با آغاز کردن حرکت سیاسی و نظامی از خود راه را برای روی کار آمدن صفویان هموار ساختند تا مذهب تشیع اثناعشری را مذهب رسمی کل منطقه شرق اسلامی اعلام نمایند.
 
فقهای اثناعشری از زمان علامه ابن مطهر حلی، بر تلاشهای خود در زمینه تغییر مذهب سلسله های حاکمه افزودند، و آنها را به سوی «تشیع اصیل » فرا خواندند.
 
پس از آمدن مغول، علامه ابن مطهر حلی (727-648 ه . ق) در مجلس سلطان الجایتو خدابنده با عالمان سنی مناظره و آنان را مغلوب کرد و مذهب شیعی اثناعشری را رواج داد و دو کتاب منهاج الکرامه و کشف الحق را بدین منظور نوشت (41) سلطان الجایتو خدابنده بعد از این مناظره شیعه شد و برای مدت یک دهه و یا بیشتر در قرن هشتم هجری مذهب شیعه اثناعشری، مذهب رسمی سرزمینهای مغولان گردید.
 
محمد بن مکی العاملی (شهید اول) مکاتباتی با سربداران داشت و از این طریق آنها را راهنمایی می کرد.
 
فقیه عالیقدر شیعه اثناعشری علامه ابن فهد حلی (متوفی 841 ه . ق)، در دربار اسپند فرزند قرایوسف (و برادرجهانشاه قراقویونلو)، حاکم عراق از سال 836تا 848 ه. ق، وارد مباحثه شد و بر آنان پیروز گشت و از آن پس اسپند، تشیع اثناعشری را به عنوان مذهب رسمی ایالت خود برگزید. (42)
 
با فعالیت مذهبی - سیاسی فقهای معروف شیعی در زمان بعد از مغول سلسله های حکومتی مانند چوپانیان، آل جلایر، سربداران و قراقویونلوها دارای نظریات شیعی شدند. (43)
 
شیخ حسن بزرگ، مؤسس آل جلایر، (متوفی 757 ه . ق) نجف را به عنوان پایگاه خود برگزید و او خودش شیعه اثناعشری بوده است. (44) سلسله های حکومتی شیعه در شرق اسلامی که بعد از زمان مغول به وجود آمدند راه را برای ظهور حکومت شیعی صفوی در ایران هموار نمودند.
 
سلسله صفوی
شیخ صفی الدین اردبیلی
 
سلسله شیعه مذهب صفویه پس از سالهای طولانی حکومت بیگانگان بر ایران، توانستند در اوایل قرن دهم قمری با اتکاء به مذهب شیعه دوازده امامی یک کشور مستقل شیعه و ایرانی بنیان نهند. مؤسس این سلسله، شیخ صفی الدین اردبیلی (متوفی 735 ه . ق) می باشد که به نام صفی الدین سلسله صفویه نام گرفت.
 
اولین فرد این خاندان که مورخان از او سخن گفته اند فیروزشاه زرین کلاه نام دارد که در قرن پنجم هجری در آذربایجان می زیست. او که به پارسایی، دینداری و جوانمردی شهره بود، به زودی مریدانی پیرامون خودگردآورد و فرزندان و نوادگان او نیز افراد بیشتری را به سوی خود جلب کردند.
 
شیخ امین الدین جبرئیل، پدر شیخ صفی الدین اردبیلی که در کلخوران نزدیکی اردبیل سکونت داشت پیروان زیادی داشت. لیکن وی بعد از حمله گرجیان به اردبیل، به شیراز روانه شد و بیست سال در آنجا گذراند. (45) در شیراز او به حلقه ارادتمندان خواجه کمال الدین عرب شاه اردبیلی از مشاهیر صفویه درآمد، و دختر وی به نام دولتی را همسر خود نمود و به کلخوران بازگشت و در همان جا از زن ایرانی اش «دولتی » صفی الدین اسحاق به سال 650ه . ق زاده شد. (46)
 
در زمان شیخ صفی الدین اردبیلی، تاریخ صفویه وارد مرحله جدیدی شد. صفی الدین پس از دست کسب مقام والایی در طریقت صوفیه از اردبیل به شمال ایران مهاجرت کرد و مرید شیخ ابراهیم ملقب به شیخ زاهد گیلانی (متوفی 700 ه . ق)، از عالمان بزرگ شیعی آن عصر شد و در محضر وی باقی ماند و بالاخره دختر شیخ زاهد گیلانی به نام فاطمه خاتون را به زنی گرفت.
 
شیخ زاهد، نزدیک به صدهزار مرید داشت که از میان آنها دو هزار نفر به خدمت او اشتغال داشتند. (47) این پیوند زناشویی، داماد توانگر و سخاوتمند خود را به یک فرمانروا و حاکم صوفی مبدل نمود. شیخ صفی الدین با سخاوتمندی خود توانست مریدان زیادی را جلب نماید. صفی الدین مقام شیخ زاهد گیلانی را به ارث برد و پس از مرگ وی به اردبیل کوچید و این طریقت بعد از آن به نام صفی الدین سلسله صفویه نام گرفت. اردبیل مرکز انبوه مریدان وی گردید که در کثرت آنان گفته شده که فقط طی پنج ماه تنها از راه مراغه و تبریز سیزده هزار نفر به زیارت وی رفتند. (48)
 
هنگامی که در قرن هشتم در اثر رقابت مغولان با دولت ممالیک که خود را وارث خلافت عباسی قلمداد می کردند طالع علویان بلندی گرفت و سیادت صفی الدین هم به این مساله به او کمک نمود.
 
چنانکه از نقل اقوال و شرح احوال شیخ مندرج در صفوة الصفا، کراماتی از او آورده اند که غالبا مربوط می شود به حکمرانان مغول، شیخ ایشان را از خطرها می رهانید (49) یا به حکومت رسیدن و پیروزی در جنگها را برای آنان پیشگویی می کرد یا از لحاظ معنوی مساعدتشان می نمود. بویژه ترکان، شیخ صفی را زعیم معنوی خود می دانستند و شیخ نیز به نوبه خود در رفع منازعات آبادیهای ترک نشین می کوشید. (50) علاوه بر این وی سعی در جلب محبت مردم و رهانیدن ایشان از ستم حکومت و نجات بخشیدن از جانب ناامنیتی داشت. (51) خلفای صفی الدین هم در سرتاسر شرق ممالک اسلامی پراکنده بودند. (52)
 
حیات شیخ صفی الدین با دوران زندگی مردان بزرگ فرهنگ و ادب ایران زمین نظیر مولانا جلال الدین رومی، سعدی شیرازی، امیر عبدالله شیرازی، شیخ نجیب الدین بزغوش، علاءالدوله سمنانی، شیخ محمود شبستری و شیخ محمد کچحچی معاصر بوده است.
 
شیخ صفی الدین همیشه پیرو شریعت بود و می فرمود «هر که شریعتش نباشد نه طریقتش باشد و نه حقیقتش باشد و فرمود که هیچ مشایخ خلاف شریعت نگفته است ». نویسندگان سنی تندی چون فضل الله بن روزبهان خنجی هم با کلماتی نظیر «قطب عالم شیخ صفی الدین اسحاق » از او و جانشینان وی یاد کرده اند.
 
شیخ صفی از ذریه علوی امام کاظم علیه السلام بود. در صفحه 70 صفوة الصفا که در سال 759 ه .ق توسط درویش توکلی بن اسماعیل بن حاجی مشهور به ابن بزاز اردبیلی (که از جانب آقای غلامرضا طباطبائی مجد در سال 1373 ه . ش تصحیح گردیده) ذریه علوی بودن شیخ صفی الدین را اثبات می کند. لازم به ذکر است که صفوة الصفا یکی از معتبرترین کتابها درباره تصوف و گرانقدرترین منبع حالات و کرامات و مناقب و مقامات شیخ صفی الدین اسحق اردبیلی، جد پنجم شاه اسماعیل، بنیانگذار سلسله صفوی است.
 
ابن بزاز از مردم اردبیل و از پیروان شیخ صدرالدین، پسر و جانشین شیخ صفی الدین بوده و مطالب صفوة الصفا را بنا به سفارش و توصیه شیخ صدرالدین و از قول شاهدان و مردم ثقه گردآوری و تالیف کرده است. (53)
 
همراه اسم صفی الدین، کلمه شیخ نوشته شده و این به خاطر این بود که او شیخ طریقت صفویه بوده و شیخ لقب برای صفی الدین می باشد چرا که جنید و حیدر از اعقاب صفی الدین، که قدرت سیاسی حاصل نموده بودند در مقابل اصطلاح معمولی شیخ که نه رؤسای طریقت اردبیل از زمان صفی الدین تا ابراهیم داده می شد لقب سلطان دریافت کردند. از این لحاظ سید و علوی بودن صفی الدین و اعقاب او کاملا قطعی می باشد.
 
قاضی نورالله شوشتری (شهادت 1019 ه . ق) در کتاب معروف خود مجالس المؤمنین اظهار می دارد که شیخ صفی الدین شیعه و از سادات امام موسی کاظم علیه السلام می باشد «قطب الافاق سلطان شیخ صفی الدین اسحق الاردبیلی قدس سره که جد اعلای طبقه علیه سلاطین صفویه موسویه است شرح مقامات علیه و کرامات جلیه آن حضرت زیاده از آن است که در این مختصر گنجد. ایشان از راه طریقت مرید اسوة الاولیا شیخ زاهد گیلانی اند (54) و او مرید شیخ جمال الدین تبریزی و او مرید شیخ شهاب الدین امیری و سلسله ولایت و ارشاد ایشان منتهی به حضرت امیرالمؤمنین و قاید غرالمحجلین صلوات الله علیهم اجمعین می گردد. «در زندگانی شیخ صفی الدین اردبیلی هیچ گونه شاهدی موجود نمی باشد که ایشان سنی بوده باشند. لیکن ایشان در طول عمر خود علایق عمیق به اهل بیت اطهارعلیهم السلام نشان داده است و تشیع خود را علنی نمی کرده و در این باره تقیه می نموده است.»
 
در دوران حیات شیخ صفی الدین سلسله صفویه همانند جنبشهای معاصر خود تحول یافته بود. (55) مجموع عساکر مملکت ایران زمین تحت فرمان امیر چوپان بود که او امیر الامراء ایران زمین بود. از شیخ صفی الدین سؤال کرد که مریدان شما بیشتر باشند یا لشکریان ما گفتند که کثرت مریدان ما، در ایران در برابر هر یک از سرباز صد نفر مریدان ایشان وجود دارد و در تمامی بلادها مریدان ایشان حتی در ولایت سراندیب (56) و هندوستان (57) می باشند.
 
شیخ صفی الدین در اواخر عمر هشتاد و پنج ساله اش به سفر حج رفت و قبل از تشرف به مکه معظمه صدرالدین موسی، پسر بزرگ خود را به عنوان خلیفه و جانشین خود تعیین کرد.
 
وی در اول محرم سال 735 ه . ق از زیارت مکه به اردبیل بازگشت و پس از دوازده روز که اکثر در نقاهت گذرانید، در ظهر روز دوشنبه، دوازده محرم 735 ه . ق رحلت نمود.
 
شما گرامیان هم اکنون می توانید متن کامل این مقاله را در آدرس زیر مطالعه کنید:
 
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما