قطع سر درختان سبز، تنها به جرم رشد و بالندگی !

مجله نو بنیاد سبزواریان در یکی از جدیدترین مطالب خود در روزهای اخیر به سراغ یک موضوع مهم زیست محیطی در شهر سبزوار رفته که متأسفانه تا کنون کمتر مورد توجه رسانه ها ، مسوولان ، مردم و فعالان محیط زیستی در این شهر قرار گرفته است.

به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه در حالی که شهرهایی با آب وهوای گرم و خشک مانند سبزوار، نیاز ویژه ای به فضای سبز شهری از جمله درختان تنومند و سایه گستر دارند، اما متأسفانه چندسالی است که مسوولان شهری سبزوار یک روش آسان اما غلط را در ارتباط با بعضی از این درختان سبز در پیش گرفته اند که مهندس حسین چشمی مقدم یکی از نویسندگان مجله سبزواریان که زمینه تحصیلی و شغلی او بی ارتباط با موضوع درخت و شرایط رشد و پرورش آن نیست، این روش را مورد انتقاد قرار داده است.

مجله سبزواریان که مدت کوتاهی از آغاز به فعالیت آن می گذرد تا کنون با انتشار چندین یادداشت تحلیلی در زمینه های مختلف سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، زیست محیطی ، طنز و ... دیدگاه های نو ، نگاه همه جانبه و پشتوانه های خوب فکری نویسندگان این رسانه محلی را نشان داده است.

اسرارنامه در ادامه به بازنشر جدیدترین مطلب منتشر شده در سبزواریان در ارتباط با ناکام کردن رشد درختان کاج سبزوار بر اثر سیاست های اشتباه بعضی مسوولان اجرایی می پردازد:

کدام زبان سرخ سر سبزشان بر باد داد؟

نمی دانم چقدر به اطرافتان نگاه می کنید. به خصوص وقتی در سطح شهر تردد می کنید.
منظورم فقط دیدن اطراف نیست. منظور نگاه کردن است، دقیق شدن به آنچه در پیرامون می گذرد.
شاید اگر همه عادت داشتند با دقت به آنچه در اطرافشان اتفاق می افتد نگاه کنند؛ خیلی از این اتفاقات نمی افتاد.
هیچ می دانید بیشتر موضوعاتی که ممکن است باعث عتراض شهروندان شود در زمان خلوتی شهر، به صورتی شبانه و یا در روزهای تعطیل اتفاق می افتد؟
اصلاً مسئولین محترمی که تجریه ی بیشتری دارند جهت جلوگیری از تنش برای افکار عمومی حسابی برنامه ریزی می کنند که چه کاری را چه موقعی انجا دهند که شهروندان متوجه نشوند!
عجب مسئولین دلسوزی داریم به خدا!!!
شاید می خواهند ما که “افکار عمومی” هستیم آب توی دلمان تکان نخورد! غصه نخوریم! استرس نگیریم و …
مثلاً صبح بیدار می شود و می بینی یک خیابانی که تا دیروز دو طرفه بوده، امروز یک طرفه شده و مجبوری برای رفتن به خانه یا محل کارت نصف شهر را دور بزنی.
یک کمی با خودت فکر می کنی که چرا این کار را کرده اند؟
اگر به نتیجه ی معقولی برسی که هیچ؛ و تازه اگر نرسی نهایتاً کمی بد و بیراه می گویی و می گذری.
چند روز بعد هم موضوع برایت عادی می شود و می گویی به من چه که اعتراض کنم یا از کسی توضیح بخواهم.
و تازه مگر کسی توضیح می دهد؟
اصل مطلب این است که قبل از انجام کاری که به زندگی عموم شهروندان مربوط است مسئولین باید به شهروندان توضیح بدهند و ایشان را توجیه کنند که مثلاً فلان کار را می خواهیم انجام دهیم و ببخشید که شما را به دردسر می اندازیم و …؛ ولی اگر کمی صبر کنید حلوای حاصل از این غوره را خواهید چشید و نتیجه ی این کار به نفع شماست.
و آن وقت اگر شهروندان رضایت دادند آن کار انجام شود.
حتماً با خودتان می گویید چه چیزها! چه حرف ها!
مگر اینجا سوئیس است؟!

و دوباره اصلاً از نگاه مسئولین محترم یک تئوری خیلی نتیجه بخش در مدیریت شهری و مدیریت شهروندان عزیز! همین است که آن ها را “در مقابل عمل انجام شده” قرار دهیم.
یعنی یک بلایی که می خواهیم سرشان بیاوریم، باید نهایت سعی مان را بکنیم که این بلا، مثل زلزله کاملاً ناگهانی و بدون اخطار قبلی یک دفعه نازل شود و در یک کلام، شهروندان به هیچ وجه نفهمند از کجا خورده اند!
که اگر بفهمند خیلی بد می شود و ممکن است یک نفر اعتراض کند و بقیه هم بفهمند و همراهش شوند و آن وقت شهر شلوغ می شود و کار ما پیش نمی رود.

و تازه اگر یکی دو بار باعث شویم که شهر شلوغ شود ممکن است ما را که مسئولین محترم این شهر هستیم و صندلی مان را هم خیلی دوست داریم از جایمان بردارند و یکی دیگر را به جای ما بگذارند که آن وقت ما دق مرگ می شویم که !!!

و اصلاً سوم این که تقصیر خودمان است. همین ما شهروندان محترم؛ که خوب به اطراف، با دقت نگاه نمی کنیم.

اگر امروز به خیابان رفتید خوب نگاه کنید. مخصوصاً به جاهایی که اغلب حواس کسی به آنجا نیست.

در حاشیه خیابان های سبزوار از قدیم الایام درخت می کاشتند و جوی آبی هم معمولاً از پای این درخت ها جاری بود که سیرابشان می کرد و طراوت شان می بخشید.
بگذریم که بعضی ها آنقدر بی سلیقه بودند که جوی های آب روان را از این شهر گرفتند و شهر را با درخت هایش به این روز انداختند که یکی در حسرت هوای پاکیزه است و آن دیگر در حسرت یک قطره آب دارد هلاک می شود.

درختان نیمه جانی که فقط یکی دو ماه از سال به برکت بارش کمی باران، کمی رنگ به رخسارشان می آید و بقیه ماه های سال خودشان را به زور زنده نگه می دارند .

تعجب نکنید اگر بعضی میدان ها یا خیابان های شهر درختان سرزنده تری دارند و این اصلا تقصیر مسئولین محترم نیست خود این درخت ها شانس آورده اند و احتمالا زیر پایشان یک رشته قنات و یا یک حوضچه آب زیرزمینی قرار دارد و ریشه هایشان را به آن منبع زیر زمینی رسانده اند و دارد کمی خوش به حالشان می شود !

البته آن درختان بیچاره نمی دانند که مهم نیست پایت را کجا دراز کرده ای.
مهم این است که سرت کجاها سرک میکشد !


و مسئولین محترم هم بیشتر به سرک کشی دیگران کار دارند تا به ریشه هایشان.

خلاصه بابت این است که وقتی کمی با دقت به حاشیه خیابان ها و درخت هایشان نگاه کنید با تعجب خواهید دید که بعضی از این درختان – اغلب کاج ها – عوض اینکه به صورت مخروطی رشد کرده باشند همینطور شاخه داده اند و رفته اند بالا و یکهو تمام شده اند!


خوب که دقت کنید می بینید که یک نفر احتمالاً در یکی از همان شب های خلوت یا روزهای تعطیل سر این درختان سرافراز را بریده است!
و بعدش هم هیچکس نفهمید یا اگر چند نفری هم فهمیده اند هیچ اعتراضی نکرده اند، که آقایان چرا این کارخانه های اکسیژن سازی را اینجوری از بین می برید؟
چرا این ریه های شهری را که هوای خاک آلوده را کمی تصیه می کنند، اینگونه نابود می کنید؟

به به! چه اجرای موفقی داشته این پروژه!
بعدش هم لابد آنکه این کار را کرده یا دستورش را داده می گوید : کی بود کی بود، من نبودم.

تازه اگر مقصر را هم پیدا کنیم مگر دیگر می شود کاری کرد؟
آسفالت خیابان نیست که اگر کسی خرابش کرد دوباره آسفالت جدید جایش بریزیم و ترمیمش کنیم. درخت است!

سالها طول کشیده تا به این رشد و بالندگی رسیده و آن وقت یک نفر که با اطمینان می شود گقت نمی داند درخت یعنی چه، در چشم به هم زدنی چند متر از بالای بلند یک درخت زیبا را قطع می کند.
و تازه این را هم نمی فهمد که این درخت در اثر این قطع شاخه در زمان نامناسب و به صورت غیر اصولی در آینده ای نزدیک، به احتمال زیاد یا دچار آفت و بیماری می شود و یا تحت تاثیر نفوذ سرما و گرما از محل زخم ایجاد شده خشک خواهد شد و بعد مجبور می شویم از پایه و به صورت کامل قطعش کنیم.
البته شاید هم آن شخص محترم مسئول، همه ی اینها را می داند و خودش هم بعد از این شاهکاری که مرتکب شده منتظر همان روز است تا به کل از وجود این درختان راحت شود و همه را به دلیل منطقی! خشک شدن قطع کند.


آنچه از شواهد و مشاهدات اولیه پیداست دلیل غیر منطقی قطع سر این درختان این بوده که به سیم های انتقال برق نزدیک شده اند و مسئولین عزیز هم طبق معمول صورت مسئله را پاک کرده اند و خلاص . . .

آدم که به این درختان مظلوم نگاه می کند و سر سبزشان را بریده می بیند یاد این مثل می افتد که : « زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد»

اما این زبان بریده های بی زبان اصلا زبان نداشته اند که سرخ باشد یا سفید و یا . . .
اینها نه جایشان را خودشان انتخاب کرده اند و نه خبر از سیم های برق بالای سرشان داشته اند.
ما آنها را آنجا کاشته ایم و لابد باید آن موقع عقلمان می رسید که چند سال بعد این درختان به سیم های برق می رسند و اگر آنقدر عقل نداشته ایم به درختان بی زبان چه ربطی دارد.

از همه ی این ها گذشته، چرا مسئله را به بدترین شکل و از بدترین راه حل می کنید؟

مگر جابجا کردن کابل های برق برای احداث ابنیه و ساختمان های جدید به راحتی و فقط با پرداخت مبلغی پول صورت نمی گیرد؟

چطور است حالا به جای اینکه سیم های برق را از سر از راه رشد درختان کنار بکشیم (حداقل برای مدتی کوتاه تا درخت رشد کند و از سیم ها عبور کند) درختان را از سر راه سیم ها و از چهره ی طبیعت شهر حذف می کنیم؟

چون که این آسانتر است؟
چون که کم هزینه تر است؟
چون که درختان زبان ندارند؟
چون که در این شهر حامی ندارند؟
چون که کسی دلش به حال آنها نمی سوزد؟
چون که ما معرفت آن را نداریم که به آنکه سایه ی روی سرمان است احترام بگذاریم؟
چون که کسی در مورد قطع درختان اعتراض نمی کند؟
چون که اصلا کسی نمی بیند و خیلی ها تا حالا هم بعد از گذشت مدت زیادی از این فاجعه (قطع سر درختان کاج شهر سبزوار) متوجه آن نشده اند؟

خوب اینها دلایل شماست.

اما آیا از درختان هم پرسیده اید؟
نظر آنها را هم خواسته اید؟
اگر می خواستید سر ببرید پس چرا کاشته اید؟
و اگر آنروز عقل مبارکتان نرسید پس چرا امروز باز هم دارید در مکان های مشابه درخت می کارید؟
که چند سال بعد آنها را هم سر ببرید؟

اما شاید آنروز نتوانید.

شاید چند نفر آدم با معرفت آن روز پیدا شوند و جلوی این جنایت را بگیرند.

فکر آنجایش را هم کرده اید؟
بهتر است از امروز فکرش را بکنید.

چون مردم را برای همیشه نمی شود بی اطلاع نگه داشت و همه چیز را از آنها پنهان کرد.

من برای درختان بی زبان این شهر نگرانم. این بیچاره ها هیچ کس را ندارند. هیچ کس حتی لحظه ای به فکر آنها نیست.

نه مسئولین محترم! نه شهروندان محترم تر!

به خاطر نجات آنچه از فضای سبز شهرمان باقی مانده دست به دست هم دهید و بی تفاوت نباشید.

آنچه از دیروز برای ما مانده بود شهری بود پر از درختان تنومند کاج و چنار و بید و. . . و جوی های آب روان، خیابان های پر از سایه درختان و . . .

آنچه ما الان داریم چند خیابان با درختان نیمه جان و بدون آب های روان و آثار تنه های درختان بزرگی که قطع کرده ایم و لابد زورمان نرسیده که تنه اش را از خاک در بیاوریم.

و برای فرزندان ما چه می ماند؟ یک بیابان بی شهر؟

روضه خوانی بس است دیگر!

هرمشکلی راه حلی دارد و باید به دنبال راه حل ها باشیم .

فعلا تا اینجای مطلب را داشته باشید تا بعد .

همچنان منتظر نظرات و پیشنهادات شما شهروندان هستیم .

نویسنده: مهندس حسین چشمی مقدم

منبع: مجله خبری تحلیلی سبزواریان

 

برای مشاهده گزارش  تصویری هم اکنون روی  اینجا کلیک کنید.

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

نگاهی به سقف هایی که محیط زیست را آلوده می کنند!

نظرت را بنویس
comments

از تیترتون بوهای سیاسی بلند میشه هاااااااااااا قطع سر درختان سبز به جرم رشد و بالندگی! فوق فوقش این یک کار بی خردانه از جانب چند نفر از مدیرانه که برنامه ریزی درستی برای این موضوع ندارند نباید طوری تیتر بزنید که هرکی میخونه فکرکنه تو ایران کلا با رشد و بالندگی مشکل وجود داره و هرکس تو راه رشد و پیشرفت باشه سرش برباد میره قطع درخت چه ربطی به مسائل سیاسی داره.اخه چرا هر موضوعیو به سیاست ربط می دید؟

تاوپلج

با سلام شاید هماهنگی بین ادارات در حال حاضر بهترین گزینه جهت رفع مشکل باشد.این معضل به راحتی و فورا حل شدنی به نظر نمی رسد ولی می توان با اندکی درایت جلو خسارات بعدی را گرفت.
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما